- قبل ما
- پیش از آن مقابل بعد ما. یا قبل ما که. پیش از آنکه مقابل بعد ما که: و قبل ما که ملک بچشم حدس و فراست آن نقش از صفحات حال اشتر خوانده بود من دانسته بودم
معنی قبل ما - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیش از
تازی گشته دیپلم گواهینامه
آلتی است دارای عقربه فلزی که بدان قبله را معین نمایند، قطب نما
وسیله ای با عقربۀ فلزی که به وسیلۀ آن جهات اربعه تشخیص داده می شود و سمت قبله یا کعبه را هم به وسیلۀ آن پیدا می کنند، قطب نما
پیشتر، پیش از این
پیش از این
نادرست نویسی کلما فلاخن اندک
Formerly, Previously
anteriormente
früher
wcześniej
ранее , ранее
раніше , раніше
anteriormente
précédemment
precedentemente
vroeger, eerder
पूर्व में , पहले
sebelumnya
سابقًا , سابقًا
이전에 , 이전에
בעבר , קודם לכן
以前 , 以前に
eskiden, önceden
zamani zilizopita, awali
เมื่อก่อน , ก่อนหน้านี้
পূর্বে , পূর্বে
پہلے , پہلے